شغل و جهان آینده 3 بخش سوم از ترجمه‌ی مقاله‌ی «مهارت‌های شغلی برای آینده در سال ۲۰۲۰»

جهان ما در حال تغییر است. اگرچه همواره تغییرات وجود داشته‌اند، اما تغییرات کنونی و آن‌چه که در آینده‌ی نزدیک با آن مواجه خواهیم بود، موج بسیار بلندی در مسیر این تحولات است. تحول به دو روش اتفاق می‌افتد، نخست؛ تغییر در برخی عناصر و در ادامه‌ی آن‌چه که بوده است، دوم؛ از میان رفتن آن‌چه که وجود داشت و تبدیل شدن به چیز دیگر و تحول بنیادین. تغییراتی که در دنیا کنونی پیش‌روی ماست، از هر دو نوع است، اما به نوع دوم نزدیک‌تر است. اگر قرار است در مسیر این تحولات برنده باشیم، شرط اصلی، داشتن آگاهی از این تحولات و البته ایجاد آمادگی لازم برای انطباق است.

اگر هنوز قسمت‌های قبلی این نوشته را مطالعه نکرده‌اید، پیشنهاد می‌کنم ابتدا آن‌ها را بخوانید:

قسمت اول

قسمت دوم

شغل و جهان آینده

ده مهارت لازم برای اشتغال در دهه آینده

در این پژوهش تلاش شده است مهارت‌های لازم برای کارکنان دهه‌ی آینده شناسایی شود. به همین منظور ۱۰ مهارت اساسی از میان مهارت‌های مختلف برگزیده شده که برای موفقیت نیروی کار، حیاتی است. با وجود این‌که هر کدام از شش نیروی پیش‌ران معرفی شده، در شکل دادن به این مهارت‌های مؤثر هستند، اما سعی کرده‌ایم نیروی خاصی که بیش‌ترین تأثیر را بر هر مهارت دارد، مشخص و بیان نماییم.

  •  خلق معنی

در اثر نیروی پیش‌ران «ماشین‌های هوشمند»، به این مهارت نیازمندیم.

تعریف: توانایی تعیین معنا و مفهومی عمیق‌تر از آن‌چه که بیان می‌شود.

ماشین‌ها و تکنولوژی در حال رشد هستند و وظایف بسیاری را به عهده می‌گیرند. شغل‌های تولیدی و خدماتی معمولی، هر روز بیش از قبل متقاضی استفاده از این ماشین‌ها هستند، اما واقعیت این است که بسیاری از مسائل کاری، به‌ویژه آن‌دسته‌ای که نیازمند مهارت‌های تفکر بالاتری هستند را نمی‌توان کدگذاری کرد و به ماشین‌ها سپرد. انجام دادن این کارها، نیاز جدی به مهارت‌های خاص دارد. ما این مهارت‌های حساس را، «بینش منحصربه‌فرد برای تصمیم‌گیری حیاتی» می‌نامیم. هنگامی که ابر رایانه IBM ـ‌آبی عمیق ـ قهرمان بزرگِ شطرنج جهان، گری کاسپاروف را شکست داد، به نظر رسید که کامپیوترها توانایی بی‌بدیلی یافته‌اند. اما واقعیت این است که؛ کامپیوتر Deep Blue این موفقیت طوفنده را به‌وسیله توانایی ارزیابی میلیون‌ها حرکت ممکن بعدی حریف، در کسری از ثانیه، به‌دست آورد، نه از طریق اعمال هوش انسانی واقعی که می‌تواند هزران مساله جانبی را در کنار مساله اصلی دریافت و پردازش کند.

یک کامپیوتر، ممکن است قادر باشد به اتکای توان محاسباتی خود با صلابت تمام، در یک بازی شطرنج، انسان را شکست دهد، یا در پیش‌بینی نتایج انتخاب ریاست جمهوری عالی عمل کند. اما اگر از آن کامپیوتر بخواهید شما را سرگرم کند، نمی‌تواند بگوید که شما در آن لحظه دارید در مورد شنا کردن صحبت می‌کنید، معامله کردن در بورس اوراق بهاردار و یا رفتن به سالن بیلیارد.

جارون لانیر، [1] به‌عنوان یکی از پیشگامان ایجاد پردازش کامپیوتری، خاطر نشان می‌کند؛ «با وجود پیشرفت‌های قابل توجهی که در تحقیقات هوش مصنوعی، [2] داشته‌ایم، هنوز با یک موضوع شگفت‌آور و وحشتناک روبرو هستیم. این مورد که؛ اگر در مورد روش ساخت دستگاه هوشمندی که  همانند انسان فکر کند بپرسیم و این‌که چگونه باید آن را توسعه دهیم؟ پاسخ این است که؛ ما نمی‌دانیم!»

در نتیجه باید گفت؛ رسیدن به یک تفکر واقعی، همانند انسان، برای ماشین‌های هوشمند و به‌دست آوردن دستگاهی که بتواند مانند یک کارمند یا کارگر دارای مهارت، از طریق هوش مصنوعی، به ما خدمت‌رسانی کند، به‌طور فزاینده‌ای به سرمایه‌گذاری بسیار زیادی احتیاج دارد.

  • هوش اجتماعی

در اثر نیروی پیش‌ران «ماشین‌های هوشمند» و «اتصال جهانی»، به این مهارت نیازمندیم.

تعریف: توانایی برقراری اتصال و ارتباط با دیگران به روشی عمیق و مستقیم برای ایجاد واکنش‌های احساسی، هیجانی و برهم‌کنش‌ها یا تعاملات مطلوب.

در حالی که هم‌اکنون نمونه‌های اولیه از ربات‌هایی که توانسته‌اند برخی کنش‌های اجتماعی و عاطفی را از خود نشان دهند را می‌توانیم در سطح آزمایشگاهی ببینیم، اما مهارت‌های اجتماعی و احساساتی که این دسته از ربات‌ها می‌توانند از خودشان نشان دهند، بسیار محدود است.

«احساسات» بسیار پیچیده هستند. ماشین‌های حساسی که ما در حال ساخت آن‌ها هستیم، نه ما را حس می‌کنند و نه ماشین‌های حساس دیگر را. در حالی که کارکنان (انسان) هوشمند اجتماعی، قادر به ارزیابی سریع احساسات اطرافیان‌شان هستند و کلمات، تُن‌صدا و حرکات خود را مطابق با شرایط، تطبیق می‌دهند.

وقتی که به‌صورت اجتماعی مشغول کار هستیم، به‌ویژه زمانی که در گروه‌های بزرگ‌تر حضور می‌یابیم، ایجاد زمینه‌ی همکاری و ارتباط مبتنی بر اعتماد، در میان کارگران و کارکنان از اهمیت بالایی برخوردار است. هوش عاطفی و هوش اجتماعی، در طول هزاران سال، برای ادامه‌ی زندگی در میان گروه‌های انسانی و زندگی اجتماعی، ادامه خواهد داشت و یکی از بنیان‌های اساسی برای ایجاد مزیت نسبی کارکنان انسانی، نسبت به ماشین‌ها خواهد بود.

  • تفکر بدیع و انطباقی

در اثر نیروی پیش‌ران «ماشین‌های هوشمند» و «اتصال جهانی»، به این مهارت نیازمندیم.

تعریف: مهارت خبرگی در تفکر، حل خلاقانه مساله و واکنشی فراتر از ارائه راه‌حل‌های معمول به مسائل قاعده‌مند و تکرار شونده.

پروفسور دیوید آتور [3]، از پژوهش‌گران موسسه تحقیقات تکنولوژوی ماساچوست [4] است که در سه دهه گذشته، موضوع طبقه‌بندی مشاغل در آمریکا را دنبال کرده است. وی دریافت که با توجه به تأثیر عواملی هم‌چون کار روزمره، خودکارسازی و کم‌تحرکی جهانی، فرصت‌های شغلی در سه دسته کلی، طبقه‌بندی می‌شود که شامل؛ مشاغل کارمندی و دفتری که اصطلاحاً «یقه سفید» نامیده می‌شوند، مشاغل کارگری که «یقه آبی» نامیده می‌شوند و مشاغلی که در میانه‌ی این دو سر طیف قرار می‌گیرند.

فرصت‌های شغلی به‌صورت فزاینده‌ای در هر دو سمت طیف گسترده‌اند؛ مشاغلی که نیازمند مهارت‌های بالا مانند شغل‌های حرفه‌ای، فنی و مدیریتی هستند و یا مشاغلی که مهارت‌های کمی نیاز دارند، مانند کاگر ساده، خدمات غذا و مراقبت شخصی.

در سر طیف شغل‌های نیازمند به مهارت بالا، وظایفی انتزاعی قرار دارند و بر آن سر طیف، در شغل‌هایی با نیاز به مهارت کم، مشاغلی است که بیشتر کارهای عملی و به‌صورت دستی هستند.

نقطه‌ی مشترک در هر دو دسته‌ی این مشاغل، توانایی پاسخ دادن به شرایط غیرمنتظره‌ای‌ست که در لحظه رخ می‌دهد و در آزموده‌های آقای آتور، از آن تحت عنوان «سازگاری با وضعیت» یاد می‌شود. انجام وظایف مختلف در این دو، چه تدوین قوانین و استدلالات منطقی آن باشد و چه تولید یک محصول مادی، نیاز به تفکری نو و سازگاری لازم با شرایط دارد.

با توجه به این‌که خودکارسازی و کم‌تحرکی بیش از پیش ادامه خواهد یافت، این مهارت‌ها در دهه آینده به تضمین‌کننده‌ی موفقیت تبدیل خواهد شد.

  • صلاحیت بین فرهنگی

در اثر نیروی پیش‌ران «ماشین‌های ابرساخت‌یافته» و «اتصال جهانی»، به این مهارت نیازمندیم.

تعریف: توانایی فعالیت در مکان‌ها فرهنگی متفاوت.

در دنیایی که به‌معنای واقعی تبدیل به دهکده‌ی جهانی شده، یک کارگر ماهر ممکن است در هر موقعیت مکانی قرار گیرد. بنابراین افراد نیاز دارند در هر موقعیتی که امکان کار باشد، مشغول به کار شوند. این شرایط نیاز به توانایی‌های خاص دارد، مواردی مثل؛ مهارت‌های زبانی، سازگاری با شرایط در حال تغییر و توانایی درک موقعیت و پاسخ به شرایط جدید.

شایستگی متقابل فرهنگی یک مهارت مهم برای تمام کارگران است، نه تنها برای کسانی است که باید در محیط‌های مختلف جغرافیایی کار کنند.

سازمان‌ها، بیش از پیش «تنوع» را به عنوان یک نیروی پیشران در خلق نوآوری می‌دانند. نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهند؛ مجموعه‌های واقعاً هوشمند و نوآور هستند که به‌سوی تشکیل گروه با ترکیبی از سنین مختلف، مهارت‌ها، رشته‌ها و سبک‌های کاری و تفکری متفاوت، حرکت می‌کنند.

تحقیقات در حال حاضر به ما می‌گوید که گروهی که واقعاً هوشمند و نوآورانه‌اند که ترکیبی از سنین مختلف، مهارت‌ها، رشته‌ها و سبک‌های کار و تفکر هستند.

اسکات ای. پیج [5]، استاد و مدیر مرکز بررسی سیستم‌های مجتمع در دانشگاه میشیگان نشان داده است که؛ گروه‌هایی که با طیف وسیعی از دیدگاه‌ها و سطوح مهارتی مختلف اداره می‌شوند، بسیار بهتر از گروه‌هایی که از کارشناسان یکپارچه بهره برده‌اند، عمل می‌کنند. او نتیجه می‌گیرد که؛ «پیشرفت، به همان اندازه که به توانایی‌های فردی و منحصر به‌فرد ما بستگی دارد، به همان میزان به تفاوت‌های جمعی ما نیز بستگی دارد».

در مجموع باید گفت؛ دردهه آینده، تنوع به یکی از ارکان اصلی سازمان تبدیل خواهد شد. کارکنانی که در تیم‌های گوناگون کار می‌کنند، برای موفقیت، باید بتوانند برای برقراری ارتباطات صحیح، بین خود و دیگران، از اختلافات فراتر روند. اهداف، اولویت‌ها و ارزش‌های مشترک را شناسایی کنند و به بهترین شکل آن‌ها را به هم پیوند دهند، تا همکاری مؤثر به‌وجود آید.

  • تفکر رایانشی

در اثر نیروی پیش‌ران «بوم‌شناسی رسانه‌های جدید» و «جهان رایانشی»، به این مهارت نیازمندیم.

تعریف: ترجمه و تفسیر حجم زیادی از داده‌ها به مفاهیم انتزاعی و نیز فهم داده‌ها بر مبنای استدلال است.

همان‌طور که میزان اطلاعات و نقش‌های مرتبط با آن در حال افزایش است، افزایش مهارت تفکر رایانشی، برای درک این اطلاعات نیز مورد نیاز است. زبان‌های جدید برنامه‌نویسی و فنآوری‌هایی که مبانی این زبان‌های برنامه‌نویسی و مبانی دنیای مجازی را آموزش می‌دهند، ما قادر می‌سازد تا محیط اطراف‌مان را دست‌کاری کنیم و تعاملات‌مان را افزایش دهیم.

شبیه‌سازی، به یک تخصص اصلی تبدیل خواهد شد، چرا که به‌صورت فراگیر در گفتمان و تصمیم‌گیری، شروع به‌کار خواهد کرد.

پیش از این در بخش منابع انسانی شرکت‌ها، درج آشنایی با مجموعه‌ی آفیس مایکروسافت در رزومه افراد جویای کار، ارزش داشت، اما امروزه شرکت‌ها به دنبال افرادی می‌گردند که دارای مهارت تجزیه‌وُتحلیل آماری و مهارت‌های استدلال کمی هستند.

علاوه بر توسعه مهارت‌های تفکر محاسباتی، کارکنان باید از محدودیت‌هایی نیز آگاه باشند. فهم این دو مطلب از اهمیت زیادی برخوردار است که؛ اولاً، مدل‌ها به همان اندازه که داده دریافت می‌کنند، درست عمل می‌کنند و بهترین مدل‌ها هم تقریبی از واقعیت هستند و نه خود واقعیت. دوم این‌که، کارکنان باید بتوانند بدون وجود اطلاعات نیز عمل کنند و در صورت عدم وجود الگوریتم‌های سیستمی، برای تصمیم‌گیری فلج نشوند.

  • سواد رسانه‌ای جدید

در اثر نیروهایی پیش‌ران «افزایش طول عمر»، «بوم‌شناسی رسانه‌های جدید» و «سازمان‌های ابرساخت‌یافته»، به این مهارت نیازمندیم.

تعریف: تونایی دسترسی منتقدانه و تولید محتوایی که از شکل‌های نوین رسانه‌ای بهره می‌برد و البته اهرم قرار دادن این رسانه‌ها برای برقراری ارتباطات قانع‌کننده.

انفجار اطلاعات در محتوای تولید شده در رسانه‌های نوین، از جمله ویدیوها، وبلاگ‌ها و پادکست‌ها که در حال حاضر بر زندگی اجتماعی ما غلبه دارد، محل کار در دهه آینده است. ابزارهای ارتباطی معمول، مانند برنامه‌ی پاورپوینت که تنها شامل صفحات ایستا می‌شد، عادی شده است. اکنون انتظار می‌رود که کارکنان برای تولید محتوا از شیوه‌های جدید استفاده کنند. همان‌گونه که اکنون مقالات یا ارایه‌ها ارزیابی می‌شوند، نسل آینده کارکنان باید بتوانند مانند یک منتقد توانا، محتواهای تولید شده در قالب‌های جدید مانند ویدئوها را بخوانند و تحلیل کنند و بر آن‌ها مسلط شوند. همچنین باید دانش بصری لازم و توانایی ایجاد و ارائه تولید محتوا مورد نیازشان را داشته باشند.

پیش از این،‌ شناخت فونت‌ها و طرح‌بندی‌ها به گروه محدودی از طراحان و مجریان چاپ محدود می‌شد، اما اکنون برنامه‌های پردازش‌گر کلمات، این امکان را در دست‌رس کارکنان معمولی دفاتر هم قرار داده است. به همین ترتیب ابزارهایی هم وجود دارد که در خلق محتوای کاربرپسند، امکان تولید و ویرایش منابع بصری، مانند فریم‌بندی، ایجاد عمق میدان دید و غیره را مانند یک شیوه‌ی معمول ایجاد کرده‌اند. همان‌گونه که این ابزارها و روش‌ها، به عنوان یک تحول جدی، تغییرات چشم‌گیری در ارائه اطلاعات ایجاد کرده‌اند، هم‌زمان کارکنان نیز به مهارت‌های پیچیده‌تری نیاز دارند تا بتوانند از این ابزارها برای جلب مخاطبان‌شان استفاده کنند.

  • فرا رشته‌ای

در اثر نیروهایی پیش‌ران «اتصال جهانی» و «افزایش طول عمر»، به این مهارت نیازمندیم.

تعریف: سواد و توانایی درک مفاهیم میان‌رشته‌ای دانشگاهی و حرفه‌ای.

بسیاری از معضلات امروز جهان، پیچیده‌تر از آن هستند که فقط توسط یک رشته حل شوند. این مشکلاتِ پیچیده و چندبُعدی، احتیاج به راه‌حل‌های پیچیده‌ای دارند که توسط رشته‌های علمی مختلف به‌دست می‌آیند. در حالی که در قرن بیستم، تاکید زیادی بر تمرکز یافتن بر دانش و ایجاد تخصص هرچه بیش‌تر در یک خط وجود داشت، اما در قرن بیست‌وُیکم رویکردهای فراشناختی و دانش‌های میان‌رشته‌ای مورد توجه است.

در حال حاضر، شاهد ظهور حوزه‌های جدیدی از دانش و بینش هستیم، حوزه‌های از دانش که فنآوری نانو،‌ زیست‌شناسی سلولی‌ـملکولی، بیوشیمی، شیمی پروتئینی و سایر تخصص‌ها را با هم ترکیب می‌کند و حوزه‌های جدیدی را خلق می‌کند.

کارکنان دانشی برای هدایت سازمان، به مجموعه مهارت‌هایی نیاز دارند، این تحولات در حوزه‌های دانش، برای کارکنان و دانش مورد نیاز آن‌ها پیامدهای عمده‌ای به‌دنبال دارد.

یکی از پیشگامان و نویسندگان برجسته، به نام هاوارد رینگولد [6]، می‌گوید: «دانش میان‌رشته‌ای صرفاً جمع کردن تعدادی از دانشمندان رشته‌های مختلف در کنار هم نیست، بلکه به‌معنی داشتن دانش‌پژوهانی‌ست که در یک دانش خبره باشند و درک درستی از رشته‌ی دیگری هم داشته باشند. به‌طور مثال ریاضی‌دانی که فهم عمیقی از زیست‌شناسی هم دارد، یا زیست‌شناسی که ریاضی را به‌خوبی می‌فهمد».

کارآفرین دهه آینده «T شکل [7]» هستند. آن‌ها درک عمیقی از حداقل یک زمینه‌ی مشخص دانشی دارند، اما توانایی صحبت کردن با زبان وسیع‌تر، شامل سایر رشته‌ها را نیز دارند. رسیدن به این توانایی، نیاز به حس کنجکاوی و تمایل به‌یادگیری، فراتر از آموزش‌های رسمی دارد.

افزایش طول عمر، حضور در مشاغل متعدد و قرار گفتن در معرض صنایع و رشته‌های متنوع، این توانایی را ارتقا می‌بخشد، به‌خصوص برای برای کارکنان، کیفیت «T شکل» شدن را پر اهمیت می‌کند.

  • مهندسی ذهن

در اثر نیروهایی پیش‌ران «اتصال جهانی» و «سازمان‌های ابرساخت‌یافته»، به این مهارت نیازمندیم.

تعریف: توانایی بازنمایی و توسعه‌ی وظایف و فرآیندی کاری برای رسیدن به نتایج مطلوب.

ابزارهای ارتباطی نوین و توانایی بالای دنیای رایانشی، فرصت‌های تازه‌ای را برای طراحی مجدد فرآیند کار به ما خواهد داد. ما قادر خواهیم بود، محیط کاری را با هدف رسیدن به نتایجی که مورد علاقه‌ی ما هستند، برنامه‌ریزی کنیم.

اکتشافات جدید علم عصب‌شناسی نشان می‌دهد که محیط فیزیکی، چگونه تأثیر عمیقی بر شناخت ما دارد. فرد گییج [8] به‌عنوان یک متخصص عصب‌شناس که محیط‌های نورونی را از نظر تغییر محیط، تغییر مغز و تغییر رفتار، طراحی و مطالعه می‌کند، پژوهشی را انجام داده که در آن، ارتفاع سقف، در محل آزمون پژوهش بر روی شرکت‌کنندگان مورد سنجش قرار گرفته است.

در این پژوهش از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا وضعیت جسمی و احساس درونی خود را در آن لحظه ارزیابی کنند. کسانی که در اتاقی با سقف بلندتر حضور داشتند، به این پرسش با کلماتی مثل «آزادی»،‌ «بدون محدودیت» و یا «باز»، پاسخ دادند. کسانی که در اتاقی با سقف کوتاه حضور داشتند، احوال خود را با کلماتی نزدیک به «محکومیت» توصیف کردند. در گام بعدی معلوم شد؛ تأثیر این وضعیت بر خُلق افراد، به‌طور مستقیم بر فرآیندهای ذهنی آن‌ها منتقل می‌شود. به نحوی که مشخص گردید؛ کسانی که در اتاقی با سقف بلند حضور داشتند، در تفکر ارتباطی، ایجاد ارتباطات و فراخوان آزاد حقایق، موثرتر بودند.

کارکنان دهه‌ی آینده، بایستی در شناخت درست نسبت به آن نوع از تفکر که به آن‌ها کمک می‌کند محیط کاری خود را تعدیل کنند و وظایف‌شان را به درستی انجام دهند، کوشا باشند.

  • مدیریت بار شناختی

در اثر نیروهایی پیش‌ران «اتصال جهانی»، «بوم‌شناسی رسانه‌های جدید» و «سازمان‌های ابرساخت‌یافته»، به این مهارت نیازمندیم.

تعریف: توانایی ایجاد تمایز و پالایش کردن اطلاعات از حیث اهمیت و نیز درک چگونگی بیشینه‌سازی کارکردهای شناختی.

در دنیای غنی امروز، که جریان پر حجم اطلاعات از طریق دستگاه‌های مختلف و در پیکربندی‌های متفاوت و متنوع به ما هجوم آورده‌اند، موجب شده است که بار مضاعفی از شناخت بر انسان فشار بیاورد.

در چنین شرایطی، سازمان‌ها و کارکنان آن‌ها، تنها در صورتی هجوم عظیم اطلاعات را به یک مزیت تبدیل می‌کنند که، بتوانند برای یادگیری صحیح، اطلاعات را فیلتر کرده و فقط بر آن‌چه که اهمیت دارد تمرکز کنند.

شیوه‌های وجود دارد که کمک می‌کند محتوای تولید شده توسط کارکنان، در رتبه‌بندی فیلتر شبکه‌های اجتماعی، با کیفیت بالاتر و یا مرتبط‌تر مطرح شوند، شیوه‌های مثل برچسب‌گذاری و یا اضافه کردن متادیتاها. وقتی که کارکنان بر این شیوه‌ها مسلط شوند، می‌توانند با مشکل بار بیش‌ازحد شناختی، مواجه شوند.

  • همکاری مجازی

در اثر نیروهایی پیش‌ران «اتصال جهانی» و «سازمان‌های ابرساخت‌یافته»، به این مهارت نیازمندیم.

تعریف: توانایی بهره‌وری کار، مدیریت اندوخته‌ها و اثبات حضور به‌عنوان عضوی از تیم مجازی.

در دنیای جدید، تکنولوژی افراد و تیم‌ها را به یکدیگر متصل می‌کند و به‌رغم آن‌که آن‌ها به لحاظ فیزیکی از هم فاصله دارند، نسبت به گذشته کار را بسیار راحت‌تر انجام می‌دهند و ایده‌ها را به اشتراک گذاشته و براساس آن ارزش تولید می‌کنند.

با این‌وجود در تیم‌های مجازی هم می‌بایست مجموعه‌ای از قواعد به‌کار گرفته شود. به‌طور مثال؛ رهبر یک تیم مجازی، به افرادی برای تیم‌اش نیاز دارد، بنابراین می‌بایست استراتژی موثری برای جذب افراد پراکنده و ایجاد یک گروه در پیش بگیرد.

ما آموخته‌ایم که تکنیک‌های نشات‌گرفته از بازی‌کردن، در جذب افراد برای جوامع مجازی بسیار مؤثر است. بنابراین باید مطمئن شویم که سیستم‌عامل‌های مشترک در تیم مجازی، حداقل ویژگی‌های بازی‌های معمولی از جمله امکان بازخورد فوری، اهداف روشن و مجموعه‌ای از چالش‌های مرحله‌ای را داشته باشد تا بتوانند مقدار قابل توجهی، حس مشارکت و انگیزه‌ی افراد را برای حضور در این تیم‌ها افزایش دهند. اعضای تیم‌های مجازی هم باید در یافتن محیط‌هایی که باعث افزایش بهره‌وری و سلامتی می‌شوند، متخصص باشند.

سرویس‌دهندگانی که بستر محیط اجتماع مجازی ارائه می‌دهند، می‌توانند به افراد کمک کند تا به انزوای ناشی از عدم دست‌رسی به مراکز اجتماعی کاری، غلبه کنند. چراکه این مراکز می‌توانند به‌صورت واقعی و در یک سالن کنفرانس باشند و یا در یک اتاق گفت‌وُگوی مجازی.

پژوهشگران آزمایشگاه فعالیت‌های انسانی، وابسته به دانشگاه استنفورد، با بررسی عوامل دنیای مجازی از جمله «زندگی دوم»، گزارش داده‌اند تجربه‌ی زندگی جمعی در یک محیط مجازی، مثلاً جمع مخصوص عکاسان سه‌بُعدی، مزایای عاطفی و اجتماعی با خود به‌همراه می‌آورد. حاضران در این فضا، ضمن آن‌که می‌توانند حضور دیگران را در جهان، کنار خود داشته باشند، این امکان را نیز دارند که بدون مزاحمت، بر کار ویژه‌ی خود تمرکز کنند.

[1]. Jaron Lanier

[2]. Artificial Intelligence (AI)

[3]. David Autor

[4]. Massachusetts Institute of Technology

[5]. Scott E. Page

[6]. Howard Rheingold

[7]. T-shaped

نظر دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *